در نوشتار قبلی درباره‌ی درباره‌ی شخصیت « لُور » در سریال «چرخه » کمی صحبت کردم. او بازتابی از زن جوان استقلال‌طلب امروز در جامعه‌ی فرانسه است و این را می‌توان از جنبه‌های مختلف این شخصیت مشاهده کرد. مجموعه‌ای از تضادها، مسئله‌ها و پیچیدگی‌های شخصیتی این نسل در شخصیت او به خوبی پرداخته شده است.

شخصیت لور اینقدر برای من واقعی بود و اینقدر در میان نزدیکانم افرادی شبیه به او حضور دارند که نتوانستم وسوسه‌ی نوشتن درباره‌ی او را از خودم دور کنم. دختری استقلال‌طلب که برای حفاظت از «فردیت» خودش مبارزه‌ای دائمی انجام می‌دهد. اما مهم‌ترین مشکل‌اش این است که نمی‌داند به کجا دارد و باید برود. همین آشفتگی‌ست که گاه و بیگاه «استقلال‌طلبی» را با «خودخواهی» قاطی می‌کند و باعث آزار و آسیب خودش و دیگران می‌شود. 

در دنیای مدرن امروزی این مسئله گریبان خیلی‌ها را می‌گیرد، اما این فشار درباره‌ی زنان دوچندان می‌شود. زیراکه آنها باید همزمان با انواع و اقسام کلیشه‌ها و تبعیض‌ها مبارزه کند. کلیشه‌ها و تبعیض‌هایی که در جامعه‌های پیشرفته تلاش می‌شود پنهان و حتی نفی شوند، اما بسیاری از زنانی که می‌خواهند در جامعه برای خودشان کسی بشوند، آنها را در زندگی خود همواره احساس می‌کنند. 

از لحاظ رفتاری هم لور خیلی فرانسوی است و برخلاف دیگر سریال‌های دیگر که سعی می‌کنند ادای آمریکایی‌ها را در بیاورند، و یا چهره‌ی کلیشه‌ای از دختر رمانتیک فرانسوی را به نمایش بگذارند، در این سریال با تیپی جدید از دختر ماجراجوی فرانسوی روبرو می‌شویم. تیپی که در جامعه وجود دارد، اما تاکنون کمتر به رسانه‌ها راه پیدا کرده است.

به‌نظرم نسل دختران رمانتیک، آنگونه که غیرفرانسوی‌ها از آنها در ذهن دارند، در فرانسه و یا دست‌کم در پاریس دارد منقرض می‌شود و شیوه‌ای ساده‌زیست‌تر و وحشی‌تر از احساسات و رابطه‌های رمانتیک و احساسی دارد جای آن را می‌گیرد که این خودش بحث مفصلی دارد. اما نویسنده‌ی سریال چرخه – که خودش یک زن است – توانسته به خوبی آن را به نمایش بگذارد. بهترین بخش‌های مربوط به این پدیده را در قسمت‌هایی که لور با پدیده‌ی بارداری رویرو است می‌توان دید.