خیلی وقته که غر نزدم
11 , June , 2013سیام خرداد٬ سلول و ندا
20 , June , 2013
۱
امروز در آخرین لحظههای نشست رسانهای دکتر سید حسن روحانی٬ صدای یکی از خبرنگاران حاضر در نشست را شنیدیم که فریاد زد: «روحانی یادت باشه٬ میرحسین آزاد بشه». بیشتر ما خوشحال شدیم. من که در کتابخانه مشغول نگاه کردن برنامه بودم٬ در آن لحظه از فرط خوشحالی از جای خودم پریدم. این حرف ما بود و به همین امید هم به روحانی رای دادیم.
اما چند ساعتی نگذشت که شایعههایی شنیده شد: «طرف نفوذی بوده!» و این شایعه بلافاصله بدست خود ما پخش و گسترده شد.
۲
۲۵ بهمن ۱۳۸۹ را به یاد بیاوریم. از چند روز پیش٬ میرحسین موسوی و مهدی کروبی مردم را به راهپیمایی در حمایت از آزادیخواهان تونسی و مصری دعوت کرده بودند. صبح همه گوش به زنگ بودیم که ببینیم چه خبر میشود. اولین خبر این بود: «یک جوان با پیراهن سبز و عکس شهدای جنبش سبز٬ از یک جرهثقیل بالا رفته و دارد شعار میدهد… » همین خبر کافی بود که یخ فضا شکسته شود و آدمها را به تحرک وا داشته شوند. خیلیها بلافاصله به خیابانها ریختند و آن حماسهی بیاد ماندنی را رقم زدند. اما کسانی که مثل من از پشت اینترنت جریان را دنبال میکردند٬ شایعههایی که یکی دو ساعت بعد منتشر شد را به یاد میآورند: «پسره مشکل روانی داشته… مواد زده بوده… برادرش خودشکی کرده بوده…» و انواع و اقسام شایعهها و تهمتها بود که از ناکجا بیرون میآمد و بدست خود ما در فضای اینترنت گسترش پیدا میکرد. اما بعد از چندی٬ ماه از پشت ابر بیرون آمد و فهمیدیم که آن جوان٬ اکبر امینی٬ سالم و عاقل و بالغ٬ علاوه بر اینها٬ «شجاع» بوده و در روز ۲۵ بهمن از خیلی از آدمهای دیگر بهتر و سرحالتر بوده است.
۳
این تکنیک محافظهکاران و اقتدارگرایان هست. فریبش را نخوریم. آنها از قهرمان میترسند. آدمهای «شجاع» کابوس آنها هستند و پادزهرِ گسترش شجاعت در جامعه٬ شایعه و ترس و بیاعتبار کردنِ فردِ شجاع است. آنها این تکنیک را کم بکار نبردهاند. مثلن میرحسین را به ترسو بودن متهم و این مسئله در بوغ و کرنا کردند٬ کروبی را به قانونگریز بودن و خاتمی را به خائن بودن. یعنی دقیقن صفت برعکس هرکس را برای بیآبرویی و بیاعتباریاش بکار میبرند. آنوقت خودشان از صفت برعکسی که دارند نان میخورند. مثلن اگر فساد مالی دارند٬ مانور سادهزیستی میکنند٬ اگر ضدمردمی هستند٬ شعار ژستهای مردمگرایانه میدهند٬ اگر فساد اخلاقی دارند٬ دیگران را به غیراخلاقی بودن متهم میکنند و… . اما دیگر دست آنها برای ما رو شده است.
کسی که در نشست رسانهای رییسجمهور گفت: «روحانی یادت باشه٬ میرحسین باید باشه.» حرفش درست بود. روحانی هم لبخند زد. بله! آقای رییسجمهور برای عملی کردن این خواسته٬ نیاز به حمایت و فشار اجتماعی و مردمی دارد. اما چند دقیقهای نگذشت که از ناکجایی آن شایعه پیچید که گویندهی این حرف نفوذی بوده است. خیلی از ما هم در چشم برهم زدنی نظرمان تغییر کرد و شروع کردیم به ارائهی تحلیلهای آنچنانی که اینکارها تندرویست و فلان و بهمان. تجربهی من میگوید این شایعه از طرف خود جریان اقتدارگراها بیرون آمده و چند ماه دیگر متوجه میشویم که آن فرد هم مثل اکبر امینی حرف دلش – و دل خیلی از ما- را فریاد زده است. نباید زود اسیر تلههای تبلیغاتیِ اقتدارگراها بشویم.
پ.ن: حتی اگر هم آن شایعه واقعیت داشته باشد – که ندارد- بازهم به نظرم حرف درستیست. «موسوی باید باشه» و این گلِ خواستهای ماست.