بحرانها عمیقاند. اما آتش کینهای زیرخاکستر نیست. روان و وجدانهای عمومی بیش از حد از زخم کینه مجروح است. دوستی و عشق جای آن را پر نکرده، اما مردم در انتظار کالایی متفاوت از گذشتهاند.
من هم مثل خیلی از جوانهای همنسلم از انقلاب ۱۳۵۷ بیزار بودم. تا اینکه در یک روز زمستانی سال ۱۳۸۶، پای صحبتهای محمدجواد غلامرضا کاشی نشستم. او که اگر نگویم بهترین، دستکم از بهترینها و اصیلترینهای جامعهشناسیِ سیاسی ایران است، از زاویهای دیگر رخداد انقلاب را برایمان باز کرد. از همان روز در تالار جهاد دانشگاهی مشهد رابطهٔ من با انقلاب منقلب شد. امروز من باور دارم که […]
بحرانها عمیقاند. اما آتش کینهای زیرخاکستر نیست. روان و وجدانهای عمومی بیش از حد از زخم کینه مجروح است. دوستی و عشق جای آن را پر نکرده، اما مردم در انتظار کالایی متفاوت از گذشتهاند.
من هم مثل خیلی از جوانهای همنسلم از انقلاب ۱۳۵۷ بیزار بودم. تا اینکه در یک روز زمستانی سال ۱۳۸۶، پای صحبتهای محمدجواد غلامرضا کاشی نشستم. او که اگر نگویم بهترین، دستکم از بهترینها و اصیلترینهای جامعهشناسیِ سیاسی ایران است، از زاویهای دیگر رخداد انقلاب را برایمان باز کرد. از همان روز در تالار جهاد دانشگاهی مشهد رابطهٔ من با انقلاب منقلب شد. امروز من باور دارم که […]