دیشب خواب پیچیده و عجیبی دیدم. در یک بخش ازخواب، دیدم در جمعی هستم که تعدادی از اندیشمندان ایرانی هم اونجا هستند. یکی از فیلسوفان روشنفکر خیلی محترم و البته پیشکسوت هم در جمع بود. از من پرسید چه کارا داری میکنی؟ گفتم «دارم جزوههای برخی از درسهام را بازنویسی و به فارسی ترجمه میکنم تا بعدش به صورت رایگان و همگانی منتشر کنم.» مکثی کرد و گفت: «چه کاریه خب! انتظار داشتم کار جدی تری انجام بدی!» منم چشمام رُ تو چشاش انداختم و گفتم «میخوام اینا رُ منتشر کنم تا سم و زهر اندیشههای بیخاصیتی که شما تو کلهی ما کردین را بیرون بکشم. اندیشههایی که از جامعهی ما و بویژه هم نسلهای من ارزشزدایی کرد و روح کنشگری و سازندگی را در ما کشت. تفسیرهایی که ما رُ به سمت خمودگی و پوچگرایی و غز زدنهای مدام ولی بیخاصیت کشوند. اندیشههایی که ما رُ از تاثیر گذاشتن در سرنوشت خودمون دور و غافل کرد.»
…
نکته اینکه هروقت روی زمین میخوابم، خوابهایی میبینم که بعدش من رُ به فکر فرو میبرن. آیا رابطهای هست بین رو زمین خوابیدن یا روی تخت نخوابیدن و خوابدیدن؟
…
نکته اینکه هروقت روی زمین میخوابم، خوابهایی میبینم که بعدش من رُ به فکر فرو میبرن. آیا رابطهای هست بین رو زمین خوابیدن یا روی تخت نخوابیدن و خوابدیدن؟
Discover more from Rooh Savar
Subscribe to get the latest posts sent to your email.
جالب بود.
صد البته رابطهای هست. این متن رو که خوندم یاد متن دیگهای افتادم که یادم نیست کی خونده بودم:
http://www.zafu.net/sleepergonomics.html
جالب بود